شهید رسانه
شهید رسانه
شهید رسانه
گفتگو با سحر اناري (خواهر شهيد مهدي اناري)
درآمد
درابتدا مختصراً شهيد اناري را معرفي كنيد.
چرا شهيد اناري حرفه خبرنگاري را انتخاب كرد.هدفشان از انتخاب اين شغل چه بود؟
آيا ايشان ازدواج هم كرده بود؟
در مورد ويژگي هاي اخلاقي و رفتاري و نحوه ارتباط با ديگران و خانواده شان صحبت كنيد.
گاهي اوقات كه ما از ايشان تعريف مي كرديم و يا از نمازهاي طولانيشان با آن سن و سال صحبت مي شد كه چطور از خود بي خودمي شوند و متوجه اطراف نمي شوند ،ناراحت مي شدند و دوست نداشتند اين مسايل در جايي مطرح شود .ايشان حتي با كساني كه برخورد خوبي با او نداشتند با لبخند روبرو مي شدند و اگر سوء تفاهمي پيش مي آمد همين رفتار ايشان باعث مي شد كه طرف مقابل از رفتار زشت خويش ناراحت شود و اين ناراحتي و كدورت سبب دوستي بين آنها مي شد.در كل به برخورد خوب تاكيد داشتند. مراقب بودند كسي از زبانشان ناراحت نشود و يا صحبت هايشان طوري نباشد كه سبب رنجش كسي بشود.يكي ديگرازخصوصياتشان اين بود كه به مسائلي مانند روز تولد افراد خانواده حساس بودند.در روز مقرر اگر تولد مادرم و يا پدرم بود،كارهاي شخصي خود را رها مي كردند و براي عرض تبريك نزد ايشان مي آمدند.با اينكه از من كوچك تر بودند ،براي من در رفتار و اخلاق سرمشق من بودند.در رفتار با من خيلي مراعات مي كردند كه من از چيزي ناراحت نشوم.در شرايط سخت كاري اگر براي من كاري پيش مي امد و يا اگر مهمان داشتند ،اول سعي مي كردند ، كار مرا انجام دهند.طوري كه من بعدا مي فهميدم ايشان مهمان داشته اند و به بهانه اي منزل را ترك كرده اند تا به من كمك كنند.در اين شرايط من خيلي شرمنده مي شدم.با دو برادر كوچك تر از خودم هم مهربان بودند و سعي مي كردند مواظبشان باشند.
ايشان در تصميمات زندگي به مشورت تاكيد مي كردند.با بزرگ ترها مشورت مي كردند و به تصميم بر اساس احاديث و قرآن تاكيد داشتند.مي گفتند كه در كوچك ترين مسائل هم بايد در راه خدا و قرآن حركت كنيم و هميشه عقيده داشتند كه بايد طوري قدم برداريم كه از اين مسير مستقيم الهي خارج نشويم.
شهيد اناري درزندگي شخصي شان بيشتر به چه چيز بها مي دادند؟
نسبت به مسائل مذهبي و اعتقادي چه ديدي داشتند؟
آنچه كه در ذهنم است صحبت ها و بحث هايشان پيرامون امام زمان (عج)و آيات و احاديثي بود كه درباره ايشان و زمان ظهور مي گفتند .حتي يادم هست در سالگرد ازدواجشان پدرم به ايشان گفتند :«ان شاءالله زندگي خوبي داشته باشيد وهميشه سلامت باشيد.»ايشان هم جواب دادند:«ان شاءالله من تا زماني زنده باشم كه ظهورامام زمانم را ببينم».دراين زمينه كتاب هاي زيادي مي خواندند و بحث هاي زيادي مي كردند .وقت ها زيادي را براي توجيه اطرافيان درباره اين موضوع مي گذاشتند.گاهي پيش مي آمد تا سه ساعت در اين باره بحث مي كردند.
از دوران كودكي و سنين نوجواني اش بگوييد.
كودكي ما هم زمان با روزهاي جنگ بود و به عقيده من همين مسئله در روحيه ايشان تأثير بسيار زيادي گذاشت .وقت هايي كه ما همگي دور هم مي نشستيم و براي پيروزي و سلامتي رزمنده ها دعا مي كرديم،در همان كودكي مهدي هم با اخلاص خاصي دعا مي كرد و آمين مي گفت.حتي وقتي كه مي خواست بخوابد با صداي بلند براي رزمنده ها جبهه دعا مي كرد و مي گفت:«خدايا!اگر در اين روز گناهي كردم مرا ببخش».يعني از همان سنين ده دوازده سالگي اين قدر خالص بود.
در دوران مدرسه فوق العاده فعال بود و شيطنت زيادي هم داشت .هميشه معلم ها از دست مهدي شكايت مي كردند.از بس كه اذيتشان مي كرد و آنها را دست مي انداخت .
هميشه معلم ها مي گفتند كه شيطنتش را مي كند ،اما بعدبا كمال شجاعت مي گويد كه من بودم تا مبادا تقصير گردن كس ديگري بيفتد.
بسيار مهربان ودلسوز و صادق و راستگو بود.هميشه هم مواظب بود بر اثر كارها و شوخي هايي كه مي كند صدمه اي به كسي نزند.
تا به حال اتفاق افتاده بود كه پدر و مادر با ايشان برخورد تندي داشته باشند؟
بعد از شهادتشان يكي از همكاران براي ما تعريف مي كردند كه يك روز مهدي با يكي از همكارانش دعوا كرد، اما بعد از چند ساعت مهدي سراغ او رفت و عذرخواهي كرد و گفت ،هر طور كه مي خواهيد مرا تنبيه كنيد. حتي اگر مي خواهيد به من سيلي بزنيد.من راضي هستم.من مي خواهم تقاص اشتباهاتم را در همين دنيا پس بدهم.
ديدگاهشان نسبت به اهل بيت (ع) چگونه بود؟ به كدام يك از امامان ارادت بيشتري داشتند؟
ايشان معتقد بود عزاداري كردن براي اهل بيت (ع)تنها هيئت رفتن و سينه زني و... نيست .البته اين بخشي از عزاداري است ، ولي بخش مهمتراين است كه ما بايد برويم و تحقيق و بررسي كنيم كه اصل ماجرا و هدف اصلي از قيام هاي اهل بيت(ع)چه بوده است .ما بايد ببينيم دليل اصلي قيام حسين(ع)چه بوده است .نبايد به همين اطلاعات ناقص و مختصرمان اكتفا كنيم.بلكه بايد دنبال اين باشيم كه به حقيقت ماجرا دست يابيم.در اين زمينه و در مورد امام خواب هاي زيادي مي ديدند . حتي يادم هست يك بار خواب امام حسين (ع) و واقعه عاشورا را ديده بودند.
چه خصلتي از ايشان بر شما اثر ويژه اي داشت؟
يكي از مهم ترين مسائلي كه تأثير زيادي بر من گذاشت اين بود كه هيچ زماني ناشكري نمي كردند و بنده ناسپاسي نبودند. هميشه مي گفتند :«همه چيز دست خداست و دل بايد خدايي باشد واگر همه چيز را به خدا بسپاريم و از او بخواهيم هيچ زماني هيچ نگراني اي نخواهيم داشت».اين گفته ها هميشه براي من سرمشق است.اينكه فقط به خدا توكل داشتند خيلي برايم مهم بود.
از اواخر عمرشان روزهايي كه به شهادت نزديك مي شدند بگوييد.
ماه هاي آخر تغييرات زيادي كرده بود.روي مسائل ريز هم حساسيت نشان مي داد.مثلا بر مسائل اعتقادي تأكيد مي كردند و مي گفتند مواظب باشيد كارهاي خلاف خواست خدا نكنيد.
و سخن آخر
من احساس مسئوليت زيادي مي كنم.بيش از پيش مي بايست مراقب رفتار و عملكردم باشم .ما بايد در همه حال هدف و آرمان شهدا را در نظر بگيريم و نگذاريم خونشان پايمال شود. تفاوتي هم نمي كند كه خانواده شهدا باشيم و يا نباشيم. وظيفه همه ما پاسداري از خون شهدايمان است.نبايد كاري كنيم كه شهدا از ما ناراحت و دلگير باشند و خداي ناكرده حرمتشان را بشكنيم.بايد هميشه به اين فكر باشيم كه ادامه دهنده راهشان باشيم و مانند آنها عمل كنيم.ما بايد به تكليفمان عمل كنيم و سفارش ها و گفته هايشان در وصيت نامه را به بهترين شكل عمل كنيم.
نكته ديگر اينكه جانبازان براي ما حكم شهداي زنده را دارند.همين جانبازان سرافراز بودند كه جانشان را براي مملكت گذاشتند و از سلامتي و زندگي خود گذاشتند تا ما در راحتي زندگي كنيم.جانبازاني كه روي صندلي چرخدار هستند.همين طور جانبازان اعصاب روان و يا شيميايي ها و يا حتي خانواده هاي محترم شهدايي كه آلان در سنين پيري هستند و هيچكس را براي رسيدگي كردن بهشان ندارند ،خواستار توجه بيشتر ورسيدگي بيشتر مسئولين مربوطه به آنها هستم.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، ش 58
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}